محل تبلیغات شما



شاید اگه ی روز یک نفر بهم میگفت صبرا ی روزی میرسه

تو هشت ساعت پشت سر هم با علاقه زبان انگلیسی 

میخونی  ناخوداگاه دستاموو تو هوا ت میدادم و میگفتم اووووه خدای من اصلا

امکان نداره  و منو این حرفا نمکدوووون کی بودی تو و بعد این همه اصرار واسه

اثبات حرفم

ی لبخند معنا داری بهش میزدم و میگفتم جک خیییلی خنده داری بود

من و زبان (شما اون -و - رو  بخون واو مباینت:))))   ).

خلاصه این همه مقدمه چینی واسه این بود تا بگم بله بله درسته

صبرا دیروز خیلی خیلی جدی زبان خوند اونم هشت ساعت:)))

خلاصه خواستم به این نتیجه برسیم که بعضی حرفا گاهی وقتا

واسمون در حد ی شوخیه  ها اما بعد یهو جدی جدی ، جدی میشه

دنیا آدما رو جاهایی میبره که حتی نمیشه فکرشم کرد

آینده  نامشخصه اما میشه با امید به جلو حرکت کرد

الهی الهی روزای خوب تو راه باشه واسه همه 

ی دیدار ی خبر خوش ی پیام زیبا ی عطر دلنشین و هزار هزار بهانه برای 

داشتن حال بهتر از این

حال دلتون خوب و پر عطر نارنگی و نارنج پاییزه:))))


آخیش حس میکنم هر چی بود بالا آوردم سبک شدم 

دستام یخه هنوز 

آب گذاشتم ی چای لیمو بخورم و بخوابم

و اینجاست که باید بگم

خدا چقدر دقیق و منظم همه چی رو خلق کرده 

بدنم چقدر سریع واکنش داد برای خارج شدن چیزایی 

که اضافه بود

دیگه از کالباس خوشم نمیاد

 

 


امروز رفتم بیرون

ی مقدار کار داشتم و با واحد چهار خواستم برم

 وااحد با نیم ساعت تاخیر اومد چهار و نیم رفتم

این  تاخیر باعث شد سه نفر از عزیزان و دوستامو ببینم

 با دو نفرشون احوال پرسی کردم و با یک نفر که حواسش نبود نه

خیلی خوشحال شدم دیدمشون

امیدوارم اسباب دیدار دوباره فراهم شه و ببینمشون:)

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سرباز ولایت اطلاعات دیتا و کامپیوتر و کمی هم بورس شرکت مهین کاران فرازمان